هنر فروش
همانطور که قبلا گفتیم، یکی از بدترین شرایطی که استارتآپ شما ممکن است با آن مواجه شود، این است که مردم آن را پس از زمان و پول زیادی که شما برای آن صرف کردهاید، نخواهند.یک راه خیلی خوب برای مقابله کردن با این مشکل، بازاریابی و فروش محصولاتتان حتی قبل از شروع کارتان است.
ممکن است فروش چیزی که وجود ندارد، خیلی صادقانه نباشد، اما شما میتوانید این کار را بدون دروغ گفتن هم انجام دهید. به اریک وارنک و مارک فوسن را در نظر بگیرید. آنها ازطریق صفحه اصلی کاربران دراپباکس متوجه شدند که مردم در جستوجوی روش انتقال فایلی میگردند که با این سرویس کار کند.
بهجای ساختن چیزی خارج از فضای Dropbox ، وبسایتی به عنوان Backup Box بهوجود آورند که به سادگی جزییات برنامههای مختلف و قیمتها را بررسی میکند. وقتی یک کاربر بر روی یک برنامه کلیک میکرد، به آنها گفته میشد که سرویس هنوز آماده نیست و از آنها یک آدرس ایمیل خواسته میشد- در همین حین آنها اطلاعات درباره مشتری و سرویس مورد نظرشان و قیمت آن را دریافت میکنند.
مثال Backup Box ، مثال عجیب ولی خوبی است. همچنین تقریبا انجام این روش با استفاده از یک صفحه پذیرنده و چند تبلیغ هدفمند گوگل، بسیار ساده است.
نشان دادن ایدهتان
یک موسس استارتآپ عموما راههای زیادی برای نشان دادن ایدهاش ندارد. اگر میخواهید کسی را جذب ایدهتان کنید باید دیدگاه جامعی از آینده و محتملات به وی بدهید – گاهی اوقات کارکنان و سرمایهگذاران میتوانند کارایی ایده شما را اثبات کنند.
کار کردن برای یک کمپانی یا سرمایهگذاری بر روی آن با امید به اینکه یک روز این کمپانی سودآور خواهد شد، به تنهایی تاثیرگذار نیست – اما بیان دیدگاهتان درباره آینده کمپانی بسیار تاثیرگذار است.
تنها راهی که شما از طریق آن میتوانید کسی را راضی کنید که کار و درآمدش را کنار بگذارد و برای یک استارتآپ که هنوز به مرحله درآمدزایی نرسیده است کار کند، صحبت کردن با وی و تحت تاثیر قرار دادنش میباشد.
چیزی که بتواند به او آینده را اثبات کند. سرمایهگذاران و اولین کارکنان باید از اینکه درگیر ابتداییترین مراحل کار میشوند و به زودی به هدف میرسند و سود زیادی کسب خواهند کرد، هیجانزده شوند - سود نقدی یا معنوی.
برای اینکه این افراد را قانع کنید که کمپانی شما به هدفش میرسد، لازم است که بر روی کاری که کمپانیتان توانایی انجام آن را دارد، تمرکز کنید – نه فقط بر روی کاری ک اکنون در حال انجام آن هستید. استارتآپها آنچنان به سرعت گسترش پیدا میکنند که فرصتی برای تمرکز بر فعالیت کنونی کمپانیتان نخواهید داشت – بر آینده تمرکز کنید.
یک موسس استارتآپ عموما راههای زیادی برای نشان دادن ایدهاش ندارد. اگر میخواهید کسی را جذب ایدهتان کنید باید دیدگاه جامعی از آینده و محتملات به وی بدهید – گاهی اوقات کارکنان و سرمایهگذاران میتوانند کارایی ایده شما را اثبات کنند.
کار کردن برای یک کمپانی یا سرمایهگذاری بر روی آن با امید به اینکه یک روز این کمپانی سودآور خواهد شد، به تنهایی تاثیرگذار نیست – اما بیان دیدگاهتان درباره آینده کمپانی بسیار تاثیرگذار است.
تنها راهی که شما از طریق آن میتوانید کسی را راضی کنید که کار و درآمدش را کنار بگذارد و برای یک استارتآپ که هنوز به مرحله درآمدزایی نرسیده است کار کند، صحبت کردن با وی و تحت تاثیر قرار دادنش میباشد.
چیزی که بتواند به او آینده را اثبات کند. سرمایهگذاران و اولین کارکنان باید از اینکه درگیر ابتداییترین مراحل کار میشوند و به زودی به هدف میرسند و سود زیادی کسب خواهند کرد، هیجانزده شوند - سود نقدی یا معنوی.
برای اینکه این افراد را قانع کنید که کمپانی شما به هدفش میرسد، لازم است که بر روی کاری که کمپانیتان توانایی انجام آن را دارد، تمرکز کنید – نه فقط بر روی کاری ک اکنون در حال انجام آن هستید. استارتآپها آنچنان به سرعت گسترش پیدا میکنند که فرصتی برای تمرکز بر فعالیت کنونی کمپانیتان نخواهید داشت – بر آینده تمرکز کنید.
اهمیت فروش
مهم است که همواره به یاد داشته باشید هیچ کس محصول شما را بهتر از خودتان نمیشناسد. اغلب، کارآفرینان این موضوع را از خاطر میبرند زیرا هرروز و هرساعت در حال فکر کردن به محصولشان هستند و برای خودشان درک محصولشان بسیار ساده است.
در واقعیت، نشان دادن محصولتان به کسی برای اولین بار مانند فروختن آتش به یک غارنشین است. با اینکه آنها متوجه یک محصول جدید میشوند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند، به طور دقیق نمیدانند با چه چیزی سروکار دارند. این به شما بستگی دارد که محصولتان را به گونه توضیح دهید که 1. ساده باشد 2. هیجانانگیز باشد.
اولین قدم در نشان دادن ایدهتان، آماده کردن یک پیشزمینه است. مشکلی را که مشتریانتان احتمالا با آن رو به رو هستند را نشان بدهید. داستان گفتن یک راه موثر برای جلب توجه مخاطبان است و روش بسیار سادهتری نسبت به لیست کردن واقعیتها و آمارها است.
زمانی که فضا آماده شد، توضیحاتتان را شروع کنید. بدون توجه به میزان پیچیدگی موضوع صحبتتان، آن را تا حد امکان برای فهم راحتتر مخاطبتان ساده کنید. هرچقدر توضیحاتتان رنگی، ساده و جامع باشد، مخاطبتان راحتتر متوجه میشود. خلاصه و بدون حاشیه صحبت کنید – صحبت کردن درباره همه جزییات و ویژگیهای محصولتان، باعث به هدر رفتن انرژی و توجه مخاطبتان میشود.
بیشتر افراد از شیوه گفتوگوی نامفهومی استفاده میکنند. من یک فلسفه ساده دارم. اگر شما نمیتوانید با کلمات ساده به من درباره کارتان توضیح بدهید، مطمئن هستم که شما نمیدانید درباره چه موضوعی صحبت میکنید و خودتان را پشت بازی با کلمات برای باهوش به نظرتر رسیدن، پنهان کردهاید.دشوارترترین موضوعات هم به سادگی قابل بیان کردن هستند. من دوست دارم که افراد از مثالهای واقعی در حرفهایشان استفاده کنند.
مارک ساستر
سرمایهگذار Upfront Ventures
علاوه بر این ساستر بیان میکند که اصلیترین کار برای جذب یک نفر، جلب کردن توجهش و اثر مثبت برجا گذاشتن بر روی وی میباشد به طوری که علاقهمند به پیگیری کار شما شود. صحبتتان کوتاه، به دور از حاشیه و هیجانانگیز باشد. مادامی که موضوع حرفتان هیجانانگیز باشد، شما پیروز هستید.
به مخاطبتان فرصت فکر کردن مجدد بدهید و زمانی که اطلاعاتش بیشتر شد دوباره با وی صحبت کنید. گاهی اوقات این به این معناست که فقط اولین اسلاید کارتان را نشان دهید – و این موضوع اصلا بد نیست.
در پایان روز، به یاد داشته باشید که شما مجبور به فروش هستید. تعداد زیادی از افراد که به ایده شما علاقهمند هستند ولی علاقهای به خرید محصولتان ندارند، هیچ فایدهای ندارد.
میتوانید بخش قبلی این مقاله را از این قسمت مطالعه بفرمایید.
میتوانید بخش بعدی این مقاله را از این قسمت مطالعه بفرمایید